به یه x میگن یه پیامبر ناشناخته نام ببر میگه : سوج! بهش میگن سوج رو از کجا گیر آوردی ؟! میگه : من خودم پشت یه تریلی خوندم نوشته بود یاسوج!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لقمان را گفتند ادب را از که اموختی؟ گفت به تو چه ؟ اشغال عوضی
به x می گن شما ایمیل دارین؟ می گه نه خیلی ممنون من تازه غذا خوردم نوش جان
به x می گن می دونی چرا روی خیابون ولی عصر این اسمو گذاشتن ؟ می گه:چون صبح و ظهر هیچ خبری نیست ولی عصر بیا ببین چه خبر
یه عده آخوند را داشتن میبردن بهشت یهو یه سایپا پر از حیوونای جور وا جور تخت گاز از بهشت میان بیرون یکی از آخوندها میپرسه اینا دیگه چی بود. میگن حضرت نوح بود کشتی شو فروخته سایپا خریده
x با دوست دخترش تو ماشین بودن میبینه جلوتر ایست بازرسیه! قبل از ایست بازرسی به دوست دخترش می گه:تو از ماشین پیاده شو بعد از ایست بازرسی بگو مستقیم تجریش که من دوباره سوارت کنم.. بعد از ایست بازرسی دختره یادش میره بگه تجریش میگه: ونک؟؟؟ x میگه شرمنده مسیرم نمیخوره
X به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟x می گه : آره . تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما
روزی حضرت سلیمان موری را دید که دانه برنجی را با رنج و زحمت فراوان با خود حمل می کرد. وی را پرسید که این برنج از کجا آورده ای؟ مور فریاد زد: .... حمییییید؟؟