ارسالی دوستان-جوک

  بسیجی می ره دم مغازه عروسک فروشی می پرسه ببخشید آقا این خواهرا چندند ؟(لیلا-نائین)

---

 یه روز یه x از تیر می ره بالا از شهریور می آید پایین . (ارمان-ماهشهر)

  اگه گفتی آخوند را برعکس کنی چی میشه ؟ . . . . . . . .              امامش می افته. (ارمان-ماهشهر)

---

x بچش نمی خوابیده بهش ژل می زنه.

یه روز xداشته پشت بام خونش آسفالت می کرده ، آسفالت زیاد می یاره سرعتگیر می ذاره.

x می خواسته گردو بشکنه ،گردو را می ذاره زیر پاش با آجر می زنه تو سرش .(خلیل-تهران)

---

x بچه دار میشه! سر کوچه اش یک پلاکارد میزنه با تشکر از اهالی محل !!!!

خروسه دسته مرغه رو میگیره میبره مغازه مرغ فروشی میگه نگاه کن خانوم من وقتی میام خونه تو باید مثل این باشی!(بیلیارد-مشهد)

---

به x میگن چرا اینقدر سی دیت خش داشت؟  میگه آخه آهنگ قشنگاشو علامت زدم(ناتو-اراک)

---

x دفترچه خاطراتش پر میشه میندازش دور

x میره نماز جمعه جوگیر میشه موج مکزیکی میده(مریم-اراک)

---

x میخواسته از روحانیت و ورزش یکجا دفاع کنه- عمامه درست میکنه با مارک آدیداس

x با عربه دعواش میشه. هی می خندیده. میگن چرا میخندیدی تو ؟ میگه آخه هرچی من بهش فحش میدادم اون برام قرآن می خوند.(کامران-بیرجند)

---

خروسه و مرغه میرن دم بقالی تخم مرغ بخرن. صاحب مغازه بهشون میگه آخه بابا خودتون که مرغ و خروسین...!  مرغه میگه اااااااااااا ما آخه هنوز نامزدیم

  دختر رشتی از مادرش میپرسه مامان این طلاها رو بابا برات خریده ؟ مامانه میگه نه بابا... من اگه به امید بابات بودم تو هم الان اینجا نبودی!(نیما-بیرجند)

---

سه تا موش داشتن برای هم خالی میبستن اولی میگه من روزی سه کیلو مرگ موش با نون پنیر میخورم - دومی میگه من روزی صد تا دراز نشست روی تله موشا میرم - سومی کم میاره یهو موبایلش زنگ میخوره الکی میگه اومدم اومدم ازش میپرسن چی شده؟ میگه: والا بچه ها گربه فراری پیدا کردن دنبال مکان میگردن!(هما-سمنان)

---

با تشکر از همه ی عزیزان