وقتی دیدم که نبود٬ هنگامی شنیدم که نمی خواند!
شگفتا هنگامی که چشمه ای سرد و زلال در کنار گوش تو می جوشد و می نالد٬
تو در آن هنگام تشنه آتش باشی نه آب!
و هنگامی که آن آب توسط همان آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد و به هوا رفت
تو در آن هنگام تشنه آب گردی نه آتش!
و عمری گداختن در غم نبودن کسی که تا بود در غم نبودن تو می گداخت...
سلیمان گر شوی اخر نصیب مور می گردی
جمله من عاشقم این روزا تکراری شده
یه بهونه واسه گذار بی کاری شده
عاشقی گم شده و عشق دیگه
اون هویت قدیمو نداره