اینم از این.... اینم که داره میره در نتیجه:
چه خندون چه گریون داره میگذره عمرا ***خودت رو نرنجون به کامت باشه دنیا
پاییز
می دانم دلگیر می شوی
اما چه کنم
پاییز مرا می کشد
شیشه عطرش در جیب من مانده
و خودش رفته
تا تمام درخت ها را بیهوش کند
و بازگردد
فرصت نیست
تا برایت بگویم
برگ ریزان روح یعنی چه
و من چقدر از بوی پاییز را استشمام کرده ام
و ...
فرصت نیست
پنجره ها پس از زمستان گشوده می شوند
زندانی زمان
عقربه ها چه بی امان، خط می کشن روی زمان
می گذره عمر من و تو ،می ریم ومی مونه جهان
فرار این دقیقه ها ،مفهوم این بیهودگی
گذاشتی بر جاده من، نام قشنگ زندگی
محکوم یک تولدیم ،انگار به بیراه زدیم
یه عمر بی تفاوتیم ،یه لحظه خوبیم و بدیم
همیشه تلخ حقایقه، این بازیِ دقایقه
برای کشتن زمان ، ثانیه در مسابقه
in that time
in that time no one is crying
تقویم پاره پاره، این رسم روزگاره
عمری اسیر خزون و چند لحظه ای بهاره
زندگی یک خیاله ، در ذهن من سواله
تو پنجه های تقدیر ،افسوس شدیم مچاله
اگر در اشتباهیم ، همه غرق گناهیم
مسافریم و در سفری کوتاهیم
همه در یک زندانیم ، زندانیه زمانیم
حلقه ای از یک زنجیر، سلسله انسانیم
in that time
in that time no one is crying
بیا انسان که با تو،با تو همیشگی شم
تا که نترسم از مرگ، عاشق زندگی شم
اگر تنها یه قطره،اما با هم دریاییم
به
عشق هم محتاجیم ،بدون هم تنهاییم