سلام سلام-من اومدم اوووووووووو چه طولی کشید خودمم دیگه خجالت میکشم این زمستونه فکر کنم واسه وبلاگه نحسی آورده حالا شماها هی بگین زمستوووون خوبه!!!
شعر ترکه واسه دوست دخترش : صبح که در پنجرتون وا میشه...عصر که در پنجرتون وا میشه...شب که در پنجرتون وا میشه...وای که چقدر پنجرتون وا میشه
ترکه میرسه به یه هیئت, از یکی جلو در میپرسه, آقا اینها این تو چی کار میکنن؟
یارو میگه: اینها ده روز سینه میزنن!
ترکه میگه: ای بابا, ایلده کنترات بده 3 روزه میزنیم!!!
لرا سفینه میسازند برن خورشید. بهشون میگن چقدر خرین ذوب میشین.
میگن فکر اونجاشم کردیم، اگه طبق برنامه بریم شب میرسیم.
سلام.
یه سوال برام پیش اومده، شبا که میگن: "بگیر بخواب" چی رو باید بگیریم؟؟؟
بیخیال حالا، بگیر بخواب!!
دختر به دندان پزشک : آقای دکتر من از دندون کشیدن بیشتر از حامله شدن می ترسم !
دکتر : زود تصمیم بگیر می خوام صندلی رو تنظیم کنم !!!
به ترکه می گن: با (یاماها) جمله بساز. ترکه می گه:نمیدونم شماها خرین یاماها؟!!!
فتوای جدید مراجع: به دلیل سرمای بی سابقه و کمبود گاز ، هر آغوش گرمی حلال است
غضنفر میره تلویزیون رو روشن میکنه کانال 1 یه آخوند داشته صحبت میکرده
کانال 2، 2 تا آخوند داشتن بحث میکردن
کانال 3 یه برنامه داشته با عنوان سمینار روحانیون حوزه علمیه
کانال چهار میزنه میبینه سمینار روحانیون شهر تهرانه 200-300 تا آخوند توشن
کانال 5 میزنه میبینه سمینار سراسری کشوری روحانیونه که 20000-30000 نفر آخوند شرکت کردن... یه دفعه غضنفر داد میزنه:
آهای سکینه هوی زود اون نفت و بیار لونشونو پیدا کردم........
اگه یه روزی بری سفر *
بری ز پیشم بی خبر *
.
.
فقط سوغاتی یادت نره
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
الهی قربون چشات برم که دنبال جوک میگردی
شاد باشید
-سلام سلام آپ کردم این بارو با زمستون .
-راستش اولش نمیخواستم بحث زمستونو توی وبلاگ باز کنم چون احساس میکنم پشتش یه غم نهفتست یه بیحالی و خمودگی...
اما بعدش دیدم بابا من که اینقد این زمستونو دوست دارم پس چرا مطرحش نکنم؟بعدشم اصلا کی گفته زمستون پژمرده و بیحاله؟(اینارو بخودم میگفتم هان
)خلاصه متقاعد شدیم دیگه
بعدشم همون طور که اومدن بهارو تبریک میگیم من این بار میخوام زمستونم تبریک بگم(خب مگه چشه؟عالییییییییه)
۱جمله ی معترضه - یلدا یعنی اینکه یادمان باشد زندگی آنقدر کوتاه است که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت -
اینجا یه چند تا اس ام اسم ( چقدر میم و سین) میذارم تا شاید یکی یه پوزخندی بزنه حداقل
قانون ششم نیوتن : اگه با یه لر دعوا کردی و اون فرار کرد تو هم فرار کن چون داره میره سنگ جمع کنه
ما رفتیم دیگه فعلا بای
۱جمله ی قشنگم یگم این دم آخری:
گنجشک به خدا گفت:لانه ی کوچکی داشتم،ارامگاه خستگیم،پناه بی کسیم،طوفان تو آن را از من گرفت،کجای دنیای تو را گرفته بود؟؟؟؟؟؟؟؟خدا گفت:ماری در راهه لانه اتبود،باد راگفتم لانه ات را واژگون کند،آنگاه تو ازکمینه مار پر گشودی .چه بسیار بلاها که از تو به واسطهء محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی........
تحقیقات نشون داده اصفهانیها فقط در 22 روز سال رشد می کنند: دهه اول محرم + 12روز اول عید
گفت مردی به همسرش روزی... من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ گفت: از چند و چون آن بگذر.. تو بمیری برای من کافیست
یَک روز بر خانه نَشَسته بودم داشتم تخمه نَ میخوردم یَک دف دیدم تیلفنم زنگ زد . گفتم ها کیسته ؟ گفت : ها . .. اییییی..... مدیرسایت یاهو بیدم ... گفتم : ها چطوری ... خوبی ؟ در سلامتی کامل به سر میبری ها ووووووو ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ گفت : ها . این یاهو مَسینجیر 8 قدیمی شده . اگه میشه 9 رو زودتر طراحی کن . گفتم : ها باشه .... بعد رفتم پشت کامپیوتر طراحی کردم و از ویلایت خودمان با بلوتوث فرستادمش آمریکا برای بیل گیتس و اون هم فروختش به شرکت یاهو :D :-"
آنکـــــــه دائم هوس سوختن مـــــا می کرد کـــــــاش بنزین مرا نیـــــز مهیّــــــــــا می کرد! پمپ بنزین و صف و کارت و منِ پیت به دست… کــــــاش می آمد و از دور تماشا می کرد
سردار رویانیان بمناسبت هفته نیروی انتظامی گفت: در سال 85 ده درصد کاهش تلفات جاده ای داشته ایم تا سال 87 تلفات جاده ای به صفر خواهد رسید و ان شااله تا سال 89 در جاده ها زاد و ولد هم خواهیم داشت
پسره از باباش میپرسه بابا فرق حادثه با بدبختی چیه ؟ میگه پسرم فکر کن ما رفتیم شمال یه موج بزرگ میاد مادرتو میبره تو دریا، به این میگن حادثه. حالا اگه یکی پیدا شه مادرتو نجات بده بهش میگن بدبختی
دوست دختر: عزیزم اگه یه بوسم بکنی قول میدم تا آخرش باهات باشم . دوست پسر: ممنون از هشدارت
روابط عمومی بانک مرکزی اعلام کرد: از هم میهنان آذری زبان خواهشمندیم پنج هزار تومنی را پشت نویسی نفرمایید
تا حالا دیدی خر پرواز کنه؟حتما ندیدی...پس سعی نکن پرواز کنی
یه چیزی رو خیلی وقته میخوام بهت بگم ولی روم نمیشد... من...من خیلی تورو...خیلی...من خیلی خیلی تورو..خیلی توروبچه دوست دارم!
یه قورباغه با یه اردک ازدواج میکنه اگه گفتی بچه شون چی میشه بچه دار نمی شن براشون دعا کن داره زندگیشون از هم می باشه.
به ترکه می گن بچه کجایی میگه بچه تهرون می پرسن کجای تهرون میگه 700 کیلومتری جاده تهران اردبیل.
آخ پگ پکچ سپیخو کمچچ ووئچج پضصث
.
.
.
تبریک می گم شما تونستید به زبان میمون آنگولایی صحبت کنید
عزیزم بوسم میدی
.
.
.
.
.
بوسم میدی
.
.
.
بوسم میدی
.
.
.
عزیز دلم بو سم میدی
سمپاشی کردین؟!؟
......................................................................................................
آدمک آخر دنیاست ، بخند
آدمک مرگ همینجاست ، بخند
دستخطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست، بخند
آدمک خر نشوی گریه کنی
کل دنیا سراب است ، بخند
آن خدایی که بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست،بخند
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
همان لحظه ی اول
که اول ظلم می دیدم ازاین مخلوق بی وجدان
جهان را با همه زشتی و زیــبـــــائی
بروی یکدیگر ویرانه می کردم
عــجب صـبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
که در همسایه صدها گرسنه می دیدیم
نخستین نعره مستانه را خاموش می کردم.
عجب صبری خدا دارد
اگر من جای او بودم
که می دیدم یکی عریان و لرزان،
دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگی
زمین و آسمان را واژگون مستانه می کرد
عجب صبری خدا دارد!!!
اخبار دیروز: به یک زن رشتی که در پارک مشغول دویدن بود تجاوز شد.
اخبار امروز: امروز هزاران زن رشتی در پارکها میدوند
ترکه دفتر خاطراتش تموم میشه میندازدش دور
ترکه به دوستش میگه: اصغر، قربون دستت، برو عقب ماشین ببین چراغ راهنما ماشین کار میکنه یا نه. اصغر میره عقب ماشین، میگه: !!! ...کار میکنه، کار نَمیکنه، کار میکنه، کار نَمیکنه
چندنفر داشتن میرفتن کوه ، سرپرستشون (که از قضا لکنت زبون هم داشته) از وسط راه شروع میکنه میگه: چ چ چ... . ملت
اول یکم نگاش میکنن ببینن چیمیخواد بگه، بعد میبینن نمیتونه حرفش رو بزنه، بیخیال میشن و راه میافتن، این بابا هم همه مسیر همینجور هی میگفته چ..چ..چ.. وقتی میرسن بالا میخواستن چادر بزنن سرپرسته بالاخره میگه: چ..چ..چا..چا..چا..چادر یادم رفت! ملت میگن ای بابا رودتر میگفتی، حالا باید برگردیم پایین! تو راه برگشت سر پرسته هی میگفته: ش ش ش.. ولی ملت دیگه شاکی بودن و کسی توجه نمیکرده، وقتی میرسن پایین یارو بالاخره میگه: !!!ش..ش..ش..شو..شو..شوخی کردم
یه روز به یکی میگن تلفن همراه داری میگه تلفن همراه چی ادم باید معرفت داشته باشه
ترکه شب عروسی حرفی نداره به زنش بزنه میگه بابات
میدونه اینجایی?
از ترکه میپرسن شما میتوانید 15عدد نان بربری رو با هم بخوری؟
میگه 20 دقیقه بهم وقت بدید بهتون میگم!!
بعد میره 15عدد نان بربری میخوره میبنه میتونه,بر میگرده میگه اره میتونم بدید بخورم!!
نمی دونم کجااین دل اسیره/همین جور بذاره ترسم بمیره/نفهمیدن دردم را طبیبان/بگین یانگوم بیاد نبضم بگیره/
طرف میره جلوی یه سیاه پوست رو میگیره میگه ببخشید اقا شما سیاه پوستید.یارو میگه بله از کجا فهمیدی.طرف میگه از لهجتون
از یک معتاد میپرسن چطور شد که معتاد شدی؟ میگه با بچه ها قرار گزاشتیم روزهای تعطیل تفریحی بکشیم یه هویی خوردیم به عیدنوروز
به طرف میگن انگیزت چیه هی کنکور میدی؟
میگه:والا به خاطر ساندیس وکیک
اصفهانیه می خواد عکس بگیره میاد اتوبان تهران-کرج با سرعت بالای 120 کیلومتر شروع میکنه به دویدن
###$ّّ^^،إإ|؟|,,,#$#$####^،^××#×##×#_+""#"#":/#####
زورنزن بابا !!!! این اس ام اس مخصوصو یانگوم هست که مین جانگو واسش فرستاده..........
دختره به دوستش زنگ میزنه میگه,یه پسره دنبام راه افتاده,چیکار کنم؟
دوستش میگه خوب تندتر راه برو!!
دختره میگه من دارم تند میرم ولی اون خاکتوسر خیلی یواش راه میره
دلم میخوادبرم رو بلندترین قله و داد بزنم که تا ابد بیشتر از ستاره های آسمون دوست دارم.............ولی حیف که حسش نیست/
این بیت از کیست؟
تا هستی من ز هستی اوست تا هستم و هست دارمش دوست
1)سعدی 2)حافظ 3)مولوی 4)حاج یونس فتوحی
می خواستم شمع باشم تا آخر عمر برات بسوزم اما نامرد ادیسون برق رو اختراع کرد .
طرف ماشینش پنچر می شه تو اگزوز فوت می کنه که ببینه کجای تایر سوراخه دوستش می گه همین کارها رو می کنی که ما را مسخره می کنند مگه نمی بینی که شیشه ماشین پایینه؟
این ماهی که می بینید ما ۳ ساله که داریم. در واقع سه تا نوروز رو با این ماهی گذروندیم. فکر می کنم این ماهی با ماهی های دیگه یه کمی فرق داره . همینطور که می بینید اینقدر خودمونی شده که وقتی انگشت تو آب می کنیم با دهنش میزنه به انگشت . خیلی احساس خوبیه .
اولش 2 تا بودن. ولی یکیشون مرد. چند بار هم ماهی های دیگه رو کنارش آوردیم و بردیم.
ظرف ثابتی نداره. جاش خیلی وقتا عوض میشه. بهش غذای ماهی میدیم. اونم می خوره و بعدش هم آبش رو باید عوض می کنیم.
اون تو جاش مرتب می چرخه. صبح تا شب. شب تا صبح. شاید ظرفش بزرگ و کوچک بشه ولی بازم تو همون ظرف می چرخه و نمی تونه بیشتر از اون محدوده ای که براش تعیین می کنیم ( نمی دونم این محدوده رو ما معلوم کردیم یا خودش ) حرکت کنه. اون احتمالاً از زندگیش راضیه. چون ظرف دیگه ای به غیر از ظرف خودش ندیده. ظرفش شاید بزگ و کوچیک شده باشه ولی بازم محدود بوده.
اون نهایت دنیا رو تو ظرف خودش می دونه. چون جای دیگه ای رو ندیده و اگر هم دیده باشه اینقدر توی این ظرف چرخیده که یادش رفته دنیاهای بزرگ هم وجود داره.
حدس می زنم ماهی ما خیلی ترسو باشه. چون تا حالا سعی نکرده این محدوده رو ، این چرخیدن رو رها کنه و به جای دیگه ای بره. که دیگه لازم نباشه فقط بچرخه. بتونه راه راست بره.
اون می ترسه از اینکه اگه بخواد فرار کنه یا مرگ در انتظارش ِ و یا اصلا ً معلوم نباشه چه بلایی سرش میاد. به این زندگی تو این ظرف و چرخیدن قناعت کرده و سر خودش رو به این چیزا گرم کرده.
من و این ماهی شباهت های زیادی به هم داریم. شاید من به نماینده کلی از آدمای روی زمین باشم. که با این ماهی شباهت داریم.
ما هم داریم می چرخیم ، دور یک محدوده که البته خودمون محدودش کردیم می چرخیم و می چرخیم. صبح تا شب ، شب تا صبح . می خوریم ، می خوابیم . بعضی وقتا اهلی میشیم . بعضی وقتا اهلی می کنیم. عزیزی رو از دست می دیم . عزیزی رو به دست میاریم. شاید خیلی هم از زندگیمون راضی باشیم. بعضی وقتا ظرفمون رو عوض می کنیم. از این شهر به یه شهر دیگه. از این کشور به یه کشور دیگه. اما بازم ظرفمون محدوده.
دکتر می شیم. مهندس می شیم. ولی بازم محدودیم. چون یه ظرف دور خودمون کشیدیم و دورش می چرخیم. سعی نمی کنیم این ظرف رو بشکنیم. از این ظرف فرار کنیم. چون از عاقبت کارو نمی دونیم و می ترسیم. نمی دونیم وقتی می پریم و از این ظرف فرار می کنیم به کجا می ریم و چی تو انتظارمونه.
برای همین قناعت کردیم به همینجا. می چرخیم و می چرخیم. شب رو صبح می کنیم، روز رو شب می کنیم.
خیلی هامون نمی دونیم که اصلاً ظرف دورمونه و فکر می کنیم تمام دنیا و زندگی همینه.
آدمای زیادی نیستند که تونستند این ظرف رو بشکنند و به جاهایی برن که شاید هممون حسرتش رو می کشیم. اونا توننستند. اونا پریدن...
من یکیشون رو می شناسم. اسمش مولانا جلال الدین محمد بلخیه. اون این ظرف رو شکسته. پریده . نه نه پروازکرده . به جایی که نمی دونم کجاست ولی حسرتش رو می کشم. اون دلش رو زد به دریا و پرید. نترسید
البته برای پریدن مقدمه لازمه. کمک لازمه . شمس کمکش کردو بهش بال و پر داد. پرواز یادش داد. آخه اون خودش پرنده بود. با هم پریدن.
کاش ما هم می تونستیم. کاش دل رو به دریا بزنیم. کاش پرواز کردن رو یادمون می دادن. کاش می پریدیم. کاش این ظرف رو می شکستیم
عشق چیزی است
بیشتر از هر چیزی
داشتنش را دوست داریم
و بیشتر از هرچیزی
دادنش را دوست داریم
وهیچ کس درنمی یابد
که عشق همان چیزی است
که همواره داده می شود و پذیرفته نمی شود
یه خروسه با زنش داشتند از جلوی یه مغازه مرغ فروشی رد میشدند خروسه به مرغه می گه:خانوم می خوام تو خونه این طوری برام بگردی.
از کامران عزیز ممنونم که بیشتر این جوکارو اون واسم سند کرد.
ما قرآن را، در شب قدر، فرو فرستادیم.
تو شب قدر را چگونه شبی میدانی؟
شب قدر، از هزار ماه بهتر است.
در آن شب فرشتگان و روح (جبرئیل)، به اذن خدا، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود میآورند.
آن شب، تا سپیده دمان، همه، سلام است و سلامت
***امشب آخرین فرصته واسه اینکه واسه اینکه شاید بتونیم واسه خودمون کسی بشیم .میشه که بشه؟***
تست کنکور 8۶: ..................بی تو سردمه.
الف)بخاری ب)پتو ج) ارش د)شوفاز
بچه بودیم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهای قوی ......بزرگ شدیم دخترا عاشق مردای قوی شدن و پسرا عاشق عروسکا
به یه ترکه میگن: دو دو تا؟ میگه: پس چند تا؟
ترکه داشته شنای قورباغه میرفته، لک لک میاد میخوردش
به ترکه میگن: جسم شفاف چیه؟ میگه: جسمی که از این ورش اون ورش دیده شه. میگن: مثال بزن: میگه: نردبون
...و شاید ٫ شاید٫شاید الآن که داریم میخندیم کسی دل خندیدن ندارد واسه شادی همه ی دلها دعا کنید...