ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یه x رستوران داشته ظهرا می بسته میرفته نهار
یه روز یه x پلیس میشه ، دنبال دزد میکنه ازش جلو میزنه
یه روز x در یخچال رو باز میکنه ، بعد یه ژله شروع میکنه به لرزیدن
x میگه : تنرس بابا با تو کاری ندارم ، اومدم پنیر بخورم
x دو تومنیش میفته تو جوب، یه پنج تومنی از تو جوب ور میداره،
سه تومن میندازه تو جوب
x رفته بوده خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه: شما خونه دارین؟
x میگه: ایلده خودم که خونه ندارم... ولی بر و بچهها مکان زیاد دارن!!!
یک x یه دختررا تو خیابان میبینه خوشش میاد دختره سواره اتوبوس میشه
x شماره اتوبوس رو برمیداره