به x میگن: چیکار کردی که ورشکست شدی؟ میگه: بادکنک میفروختم به شرط چاقو!
یه x رستوران داشته ظهرا می بسته میرفته نهار
یه روز یه x پلیس میشه ، دنبال دزد میکنه ازش جلو میزنه
یه روز x در یخچال رو باز میکنه ، بعد یه ژله شروع میکنه به لرزیدن
x میگه : تنرس بابا با تو کاری ندارم ، اومدم پنیر بخورم
x دو تومنیش میفته تو جوب، یه پنج تومنی از تو جوب ور میداره،
سه تومن میندازه تو جوب
x رفته بوده خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه: شما خونه دارین؟
x میگه: ایلده خودم که خونه ندارم... ولی بر و بچهها مکان زیاد دارن!!!
یک x یه دختررا تو خیابان میبینه خوشش میاد دختره سواره اتوبوس میشه
x شماره اتوبوس رو برمیداره
به یه x یه لیوان آب میدن بهش میگن این مشروبه x شروع به عربده کشیدن میکنه و میرقصه . بهش میگن گولت زدیم این مشروب نبود .میگه دیر گفتین دیگه منو گرفته
x یه خوشه ی انگور دستش بوده هی یه دونه یه دونه انگور ها را می خورده. دوستش که داشته این صحنه را تماشا می کرده میگه : بابا یه دفعه یه مشت انگور بریز تو دستت بعد یهو بریز دهنت . x می گه : هه مگه هلو ئه ؟
x عاشق میشه، نوار خالی گوش میکنه
x دیش ماهوارشو میذاره رو پشت بوم روش مینویسه کولر!!!
دو تا x نشسته بودند چایی میخوردند، هوا طوفانی بود و مرتب رعد و برق میزد. یکی از این دو هر بار که آسمان برق میزد، سرش را رو به بالا میگرفت و نیشش تا بناگوشش باز میشد. دومی پرسید: چرا هی لبخند میزنی؟ گفت: مگه نمیبینی دارند عکس میگیرند
x میره ساندویچی، میگه: ببخشید بندری دارید؟ یارو میگه: بعله. ترکه میگه: پس قربون دستت، بگذار یک حالی بکنیم
x یه هزاری ور میداره بره عرق بخره و تو راه ۱۱۰رو می بینه , یهو هول میشه و هزاری رو میندازه تو جوب
به یه x میگن یه پیامبر ناشناخته نام ببر میگه : سوج! بهش میگن سوج رو از کجا گیر آوردی ؟! میگه : من خودم پشت یه تریلی خوندم نوشته بود یاسوج!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
لقمان را گفتند ادب را از که اموختی؟ گفت به تو چه ؟ اشغال عوضی
به x می گن شما ایمیل دارین؟ می گه نه خیلی ممنون من تازه غذا خوردم نوش جان
به x می گن می دونی چرا روی خیابون ولی عصر این اسمو گذاشتن ؟ می گه:چون صبح و ظهر هیچ خبری نیست ولی عصر بیا ببین چه خبر
یه عده آخوند را داشتن میبردن بهشت یهو یه سایپا پر از حیوونای جور وا جور تخت گاز از بهشت میان بیرون یکی از آخوندها میپرسه اینا دیگه چی بود. میگن حضرت نوح بود کشتی شو فروخته سایپا خریده
x با دوست دخترش تو ماشین بودن میبینه جلوتر ایست بازرسیه! قبل از ایست بازرسی به دوست دخترش می گه:تو از ماشین پیاده شو بعد از ایست بازرسی بگو مستقیم تجریش که من دوباره سوارت کنم.. بعد از ایست بازرسی دختره یادش میره بگه تجریش میگه: ونک؟؟؟ x میگه شرمنده مسیرم نمیخوره
X به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟x می گه : آره . تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما
روزی حضرت سلیمان موری را دید که دانه برنجی را با رنج و زحمت فراوان با خود حمل می کرد. وی را پرسید که این برنج از کجا آورده ای؟ مور فریاد زد: .... حمییییید؟؟
اصفهانیه موز می خوره پوستش میزاره تو دفتره خاطراتش
به x می گن اسم سه تا میوه رو بگو : میگه : خیار - آلبالو - مریم
میگن مریم چیه ؟ ترکه می گه : نمی دونی چه هلویه !
x میاد تهران یه دختر تو خیابون میبینه می ره جلو می گه ببخشید این دوست دختر که می گن شمایی
گوسفنده از بقل جگرکی رد میشه میگه
تیکه تیکه کردی دل منو
به x می گن : اگه یک وانت پـــول بهت بدن چه کار می کنی ؟ می گه ۲۰۰۰ تومن می گیرم خالی کنم
x میره کولر بخره . بهش میگن کولر آبی میخوای ؟ میگه رنگش فرقی نمیکنه
جیگر همتون رو موش بخوره ! قربون همگی تا پست بعدی ...