-
سیب
جمعه 12 آبان 1385 19:41
بزرگ بود و از اهالی امروز بود و با تمام افق های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید صداش به شکل حزن پریشان واقعیت بود و پلک هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد و دست هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما کوچاند داد به شکل خلوت خودبود و عاشقانه ترین انحنای وقت خودش را برای آینه تفسیر کرد و...
-
کرم=پروانه
جمعه 12 آبان 1385 19:40
اون کرم کوچولوهه امروز پرواز کرد............... پروانه شد و پرید...... همین پروانه یادش میره روزی یه کرم بوده
-
ارسالی
جمعه 12 آبان 1385 19:37
به نامردای دنیا : یادته یه روزی بهم گفتی اگه خواستی گریه کنی ، برو زیر بارون نکنه نامردی اشکات رو ببینه و بهت بخنده ، گفتم اگر بارون نباره چی ؟؟ گفتی اگه چشمای قشنگ تو بباره ، آسمون هم گریش می گیره ، گفتم یه خواهش ازت دارم ، وقتی که آسمون چشمام می خواد بباره می شه تنهام نذاری !!؟؟ گفتی چشم .... اما حالا امروز که دارم...
-
جوووووووووووووووک
پنجشنبه 11 آبان 1385 20:44
x سوار هواپیما بوده میهماندار میگه کمربندها رو ببندید . کرده می گه : مال من کش داره بازم ببندم به x می گن دو دو تا چند تا می شه ؟ می گه : بی خیال شو کلمه بگو جمله بسازم بدلیل بالا رفتن قیمت سکه فردا روز جهانی به اجرا گذاشتن مهریه میباشد. به این فکر کنید که دیه ارزانتر از مهریه است به x میگن: چیکار کردی که ورشکست شدی؟...
-
ارسالی
پنجشنبه 11 آبان 1385 20:25
خواهر کوچکم از من پرسید پنج وارونه چه معنادارد ؟ من به اوخندیدم کمی آزرده وحیرت زده گفت روی دیوارودرختان دیدم بازهم خندیدم گفت دیروزمن دیدم مهران پسرهمسایه پنج وارونه به مینو می داد انقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید بغلش کردم وبوسیدم وبا خود گفتم بعدها وقتی بارش بی وقفه درد سقف کوتاه دلت راخم کرد بی گمان می فهمی پنج...
-
گیرم بازم بیای و از عاشقی بخونی ...
پنجشنبه 11 آبان 1385 19:37
گیرم بازم بیای و از عاشقی بخونی .............گیرم تا دنیا دنیاست بخوای پیشم بمونی ...................روزه غمم نبودی خوشیت با دیگرون بود ..................منو به کی فروختی ؟ اون از ما بهترون بود ...............میای بیا ولی دل حیف دیگه خیلی دیره .............. حالا که خاطراتت یکی یکی میمیره ...........کی گفته بود که...
-
ارسالی دوستان-جوک
پنجشنبه 4 آبان 1385 21:13
بسیجی می ره دم مغازه عروسک فروشی می پرسه ببخشید آقا این خواهرا چندند ؟(لیلا-نائین) یه روز یه x از تیر می ره بالا از شهریور می آید پایین . (ارمان-ماهشهر) اگه گفتی آخوند را برعکس کنی چی میشه ؟ . . . . . . . . امامش می افته. (ارمان-ماهشهر) x بچش نمی خوابیده بهش ژل می زنه. یه روز xداشته پشت بام خونش آسفالت می کرده ،...
-
قلـــــــــــــــــه
پنجشنبه 4 آبان 1385 20:57
دوست دارم در میان آنانکه در رویایند و در پی دست یافتن به رویا هایشان کوچکترین باشم... و میان آنها که نه رویایی دارند و نه آرمانی بزرگترین نباشم. نیازمند ترین مردم به دلسوزی آن کسی است که رویاهایش را به طلا و نقره بدل میکند. همه ما راه صعود را در پیش گرفته و برصخره آمال و آرزوها می رویم تا به قله برسیم..
-
دل شکسته و سوخته
پنجشنبه 4 آبان 1385 20:39
کس حال من سوخته جز شمع نداند کو بر سر من شب همه شب اشک فشاند دلبستگی هست مرا با وی از آنروی کز سوخته حالی بمن سوخته ماند گر خسته شوم بر سر من زنده بدارد ور تشنه شوم در نظرم سیل براند زنجیر دل تافته را در غم و دردم گر رشتهی جانست بهم در گسلاند بیرون ز من دلشده و شمع جگر سوز سر باختن و پای فشردن که تواند گر شمع چراغ دل...
-
اشعار عاشقانه
پنجشنبه 4 آبان 1385 20:35
تو اون شام مهتاب کنارم نشستی عجب شاخه گل وار به پایم شکستی قلم زد نگاهت به نقش آفرینی که صورتگری را نبود این چنینی پریزاد عشقو مه آسا کشیدی خدا را به شور تماشا کشیدی تو دونسته بودی، چه خوش باورم من شکفتی و گفتی، از عشق پرپرم من تا گفتم کی هستی، تو گفتی یه بی تاب تا گفتم دلت کو، تو گفتی که دریاب قسم خوردی بر ماه ، که...
-
اونی که مدعی بود عاشقته
پنجشنبه 4 آبان 1385 20:24
اونی که مدعی بود عاشقته تو رو تو فاصله ها تنها گذاشت بی خبر رفتو تو این بی راهه ها ردپاشم واسه چشمات جا نذاشت آه ......... دل رو سوزوندی آه .......... چرا نموندی ........ من و هر ثانیه و جنون تو واسه من همین خیالت هم بسه بذار جاده ها اشتباه برن ما که دستمون به هم نمیرسه با حریر پیله های کاغذی واسه من جادرو ابریشم نکن...
-
خواب
چهارشنبه 3 آبان 1385 21:27
پس از لحظه های دراز بر درخت خاکستری پنجره ام برگی رویید و نسیم سبزی تار و پود خفته مرا لرزاند. و هنوز من ریشه های تنم را در شن های رویاها فرو نبرده بودم که به راه افتادم. پس از لحظه های دراز سایه دستی روی وجودم افتاد و لرزش انگشتانش بیدارم کرد. و هنوز من پرتو تنهای خودم را در ورطه تاریک درونم نیفکنده بودم که به راه...
-
زندانی زمان
چهارشنبه 3 آبان 1385 21:17
زندانی زمان عقربه ها چه بی امان، خط می کشن روی زمان می گذره عمر من و تو ،می ریم ومی مونه جهان فرار این دقیقه ها ،مفهوم این بیهودگی گذاشتی بر جاده من، نام قشنگ زندگی محکوم یک تولدیم ،انگار به بیراه زدیم یه عمر بی تفاوتیم ،یه لحظه خوبیم و بدیم همیشه تلخ حقایقه، این بازیِ دقایقه برای کشتن زمان ، ثانیه در مسابقه in that...
-
غم سرا
سهشنبه 2 آبان 1385 22:02
عشق یعنی حسرت شبهای گرم عشق یعنی یاد یک رویای نرم عشق یعنی یک بیابان خاطره عشق یعنی چهاردیواربدون پنجره عشق یعنی گفتنی با گوش کر عشق یعنی دیدنی با چشم کور عشق یعنی تا ابد بی سرنوشت عشق یعنی آخر خط بهشت عشق یعنی گم شدن در لحظهها عشق یعنی رود آبی بی انتها عشق یعنی یک سوال بی جواب عشق یعنی راه رفتن توی خواب جلوی من قدم...
-
عاشقانه سری۲
سهشنبه 2 آبان 1385 21:55
صدای خیس بارون رو می شنوی؟ آسمون دلش گرفته...آسمون داره اشک میریزه....... دل خیس آسمون داره داد میزنه . کجایی پس؟ انگار آسمون هم انتظار می کشه.. آسمون داره گریه می کنه.. درست مثل من.. من از شادی اشک می ریزم اون از غصه... آخه من تو رو دارم و اون نداره من به2 چیز عشق می ورزم: 1 تو و دیگری وجود تو. به دو چیز اعتقاد...
-
جوک سری ۳
سهشنبه 2 آبان 1385 21:18
x میره خواستگاری، اسم دختره پروانه بوده ولی x قاط زده بوده، یک بند بهش میگفته آهو خانوم! خلاصه وقتی دختره میاد چایی تعارف کنه، ترکه میگه: دست شما درد نکنه آهو خانوم! دختره شاکی میشه، میگه: بابا اسمه من پروانهست نه آهو.x میگه: ای بابا فرقی نداره ... حیوون حیوونه دیگه! یه x رستوران داشته ظهرا می بسته میرفته نهار یه روز...
-
همکاری با وبلاگ
سهشنبه 2 آبان 1385 15:39
دوستانی که مایلند مطالبشون با ذکر نام خودشون در وبلاگ ثبت بشه در قسمت نظر دهی موضوع مورد نظر، مطلب خود را نیز وارد کنند
-
جوک سری ۲
سهشنبه 2 آبان 1385 15:28
به یه x یه لیوان آب میدن بهش میگن این مشروبه x شروع به عربده کشیدن میکنه و میرقصه . بهش میگن گولت زدیم این مشروب نبود .میگه دیر گفتین دیگه منو گرفته اخونده با دوچرخه به یه خانمی میزنه می افته رو خانومه مردم میان که بلندش کنن میگه:خواهشن صحنه ی تصادف رو به هم نزنید تا پلیس برسه x می شه رئیس صدا وسیما . دو روز بعد...
-
آهنگ تیتراژ پایانی سریال زیر زمین با صدای احسان خواجه امیری
سهشنبه 2 آبان 1385 12:29
دانلود
-
جالبه
دوشنبه 1 آبان 1385 22:28
-
اری...
دوشنبه 1 آبان 1385 22:13
-
سهم من
دوشنبه 1 آبان 1385 22:10
اگه سهم من از این همه ستاره فقط سو سوی غریبی ست غمی نیست... همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست.
-
دارایی من
دوشنبه 1 آبان 1385 22:07
دارایی من اشکی که بی صداست پشتی که بی پناست دستی که بسته است پایی که خسته است دلی که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بی بهاست شرمی که اشناست دارایی من است ارزانی شماست......
-
گاهی...
دوشنبه 1 آبان 1385 22:05
گاهی... خنده آدم ها همیشه از دلخوشی نیست گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست گاهی دل اینقدر تنگ میشه که گریه هم کم میاره یک حرف ساده هم گاهی چقدر غم میاره
-
عشــــــــق...
دوشنبه 1 آبان 1385 22:02
عشق.......... عشق رازی است مقدس. برای کسانی که عاشقند، عشق برای همیشه بی کلام می ماند؛ اما برای کسانی که عشق نمی ورزند، عشق شوخیِ بی رحمانه ای بیش نیست
-
دل می خری؟...
دوشنبه 1 آبان 1385 21:59
گفتمش: دل میخری؟! پرسید چند؟! گفتمش: دل مال تو، تنها بخند. خنده کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود............
-
وقتی...
دوشنبه 1 آبان 1385 21:58
وقتی.......... وقتی خواستم به راه عشق برم گفتن: گناه است وقتی به راستی سخن گفتم گفتن: دروغ است وقتی به ستایش رو آوردم گفتن:فریب است وقتی گریستم گفتن: کودکانه است وقتی خندیدم گفتن: دیوانه است و حالا که هیچی نمی گم.............. می گن عاشقه !!!!!
-
عاشقانه سری ۱(تقدیم به عاشقان واقعی واقعی واقعی)
پنجشنبه 27 مهر 1385 22:09
دوستت دارم نه به خاطر شخصیت تو بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم هیچکس لیاقت اشک های تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود اگر کسی تو را آنطور که می خواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعی کسی است که دست های تو را بگیرد ولی قلب تو...
-
حکیمانه سری ۱
پنجشنبه 27 مهر 1385 22:00
متعصب کسی است که نمی تواند ذهنیتش را تغییر دهد ولی موضوع را هم عوض نمی کند. (وینستن چرچیل) کسى که درخت شخصیت او نرم و بى عیب باشد، شاخ و برگش فراوان است از دوستى با احمق بپرهیز ، چرا که مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زیانت مى کند. از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى فروشد یک میز، یک صندلی، یک کاسه...
-
جوک سری ۲
پنجشنبه 27 مهر 1385 21:46
یه روز یه x داشته پرتقال پوست میکنده میگه خدایا توش موز باشه x نصف شب دستشوییش می گیره به زنش می گه جای منو نگهدار الان میام میدونی فایده این شلوار کوتاها که دخترا میپوشن چیه؟...پسرا همه سر به زیر شدن تو استخر اهنگ تایتانیک می ذارن x غرق می شه هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ میزدن به جز یه x ! ازش می پرسن چرا...